جستارنویسی شاعرانه
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۰۴۳۸۴
نکته مهم این است که در جستارنویسی با رویکرد یکطرفه نویسنده و مخاطب رو به رو نیستیم، نویسنده دیدگاه خود را بیان میکند و به خواننده، اختیار میدهد این دیدگاه را رد کند یا بپذیرد. نویسنده جستار نمیخواهد دیدگاهش را به خواننده تحمیل کند و دنبال نتیجهگیری نهایی و مطلق نیست، بلکه فقط برداشت شخصی خودش را از یک موضوع با لحنی صمیمی و بیتکلف بیان میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی که بیشتر بهعنوان کنشگر و پژوهشگر رسانهای شناخته میشود در این کتاب به بازنشر مطالبی میپردازد که به گفته خودش «خود» اوست که در فضایی دیگر منعکس شده است.مطالب این کتاب در سالهای نهچندان دور در قالب وبلاگی به نام چهارسوق از سوی مؤلف منتشر شده و این کتاب مرجعی برای بازخوانی مجدد همه آنها در کنار هم است.کتاب در قالب سه بخش تنظیم شده است. بخش نخست با عنوان پلک دل، مجموعه نوشتههایی است که در سختیها و دشواریهای خاصی نوشته شده و از سوی مؤلف در کنار هم گردآورده شده است. بخش دوم کتاب نیز با عنوان وصل دل بیشتر آنچه را در ذهن مؤلف معنای وصل را تداعی کرده، گرد هم آورده و در بخش سوم با عنوان دلجدا نیز فراقها و جداییها گردآوری شده است. نوشتههای این کتاب با وجود تقیسمبندی در سه بخش موضوعی، سعی کرده به سمت شاعرانگی ساده توام با عرفانی اجتماعی و عاشقانه که منحصر به حال و هوای خاص مؤلف است، حرکت کند. احساسات بهشدت شخصی نویسنده گاهی از یک حس شخصی پریشان و گاهی از یک کنش اجتماعی سخت نشأت گرفته است. دید شاعر و نویسنده این قطعات بهشدت حساس و نکتهسنج و ظریف با پدیدههای مختلف روبهروست و سعی دارد بازخوانی شاعرانه، عاشقانه و گاهی عارفانهای از آن داشته باشد. گاهی در آن مؤلف و شاعر به نفس خود تازیانه میزند و گاهی در برابر ناملایمات اجتماعی روزمره خود دست به اعتراض و گلایه میزند. قطعات آقاسی در این کتاب فارغ از موضوع و طبقهبندی صورت گرفته، بیش از هر چیز ارائه دهنده یک حس ناب و منحصر به فرد به مخاطب خود است؛ حسی که او فقط در قالب و قاب کلمات و با نوا و موسیقی آنها میتواند بر جان خود بنشاند و اندکی درنگ و تامل بر پیرامون و درونش را با آن مهمان جان خود کند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: جستارنویسی آرش شفاعی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۰۴۳۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت حیرت انگیز یک نویسنده از خاطرهبازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سالها پس از جنگ تحمیلی
احمد دهقان (نویسنده) روایتی قابل توجه از دیدار سردار فتحالله جعفری فرمانده زرهی ایران در دفاع مقدس و فرمانده لشکر یکم عراق در عملیات فتح المبین گفت.
گفتوگوی رادیو مضمون با احمد دهقان را بخوانید:
- فرمانده عراقی کاملاً با دیسیپلین نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت: «من در عملیات فتحالمبین میدانستم ایران میخواهد حمله کند» و داشت برگبرندههایش را برای فرمانده ایرانی رو میکرد.
- فرمانده عراقی ادامه داد: «آن شبی که میخواستید حمله کنید، سکوت بود و من به معاون عملیات خودم گفتم سکوت ایرانیها خیلی خطرناک است و اینها امشب حمله میکنند. بعد به نیروهایی که در شوش داشتیم، آماده باش دادیم و گفتم آماده باشید که ایرانیها میخواهند حمله کنند و کشتار راه بیندازید و خلاصه آن کشتههایی که شما دادید بخاطر پیشبینی من بود».
- آقای جعفری هیچ چیزی نمیگفت و این حالت داشت مرا دیوانه میکرد! جنگی سر میز شام بود و این جنگ کاملا به سمت عراقیها تمایل پیدا کرده بود.
- آقای جعفری شامش را قشنگ خورد و بعد گفت: «تو حسن باقری را میشناسی»؟ فرمانده عراقی گفت: «بله؛ در عملیات فکه شهید شد و اگر او بود، احتمالاً جنگ شما متحول میشد».
- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری دهم اسفند مرا صدا زد و هنگامی که من به قرارگاه رفتم، عکس های تو را به من نشان داد» فرمانده عراقی جا خورده بود!
- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری به من گفت روی تپه سبز برو (تپه سبز مقابل شوش است) و تمامی آتش منطقه را در دست بگیر؛ طوری که هیچ کس بدون اجازهٔ تو حق تیراندازی نداشته باشد.
- حسن باقری گفت که فرمانده گردان مقابل شوش، دیروز با شلیک خمپاره کشته شده و امروز فرمانده لشکر یکم عراق خواهد آمد تا فرمانده گردان جدید را در خط معرفی کند. این فرمانده لشکر آدم ترسویی است و این باید زنده بماند تا ما عملیات خودمان را انجام بدهیم. این باید سالم برود و سالم برگردد؛ چون که معاون او یک بعثی است و اگر فرمانده فعلی کشته شود، او را فرمانده لشکر میکنند؛ پس این فرمانده لشگر باید زنده بماند.»
- آقای جعفری گفت: «من آمدم روی تپه؛ تو با دو تا ماشین به خط آمدی؛ فرمانده ها را جمع کردی. بعد فرمانده جدید را معرفی کردی و دم غروب با همان ماشینی که آمده بودی، برگشتی من غروب آمدم به حسن باقری گفتم تو سالم آمدی و برگشتی»!
منبع: رادیو مضمون
کانال عصر ایران در تلگرام